جک

صفهانیه به پسرش می گه: هر وقت با دوست دخترت می ری سینما، توی سینما قرار بذار تا اون مجبور شه بلیت خودش رو حساب کنه پسرش می گه: پس کی بلیت منو حساب کنه؟


نويسنده : ali


جک

يه پسر اصفهاني به پدرش ميگه امروز عوض سوار شدن دنبال اتوبوس دويدم و 25 تومان كاسب شدم . پدره ميزنه تو گوش پسره و ميگه : دنبال سواري ميدويدي بيشتر تو جيبت ميماند


نويسنده : ali


جک

غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم مي‌رفته از داروخونه قرص سوسک کش مي‌خريده.يه روز دکتره ازش مي پرسهتو چرا اينقدر قرص سوسک کش مي‌خري؟

ميگه: آخه من هرچي اينا رو پرت مي‌کنم نميخوره به سوسکها!


نويسنده : ali


جک

به غضنفر میگن چرا سي ديت انقدر خش داره ميگه:آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم !


نويسنده : ali


جک

يه روز غضنفر ميره مغازه لوازم خونگي چشش ميافته به فلاسك ميپرسه آقا اون چيه؟ مغازه دار ميگه اون فلاسكه ميپرسه كارش چيه ميگه هر چيز سردي رو بزاري تو ش سرد نگه ميداره هر چيز گرم هم بذاري توش گرم نگه ميداره مرده خوشحال ميشه و يكي ميخره فردا كه ميره اداره باخودش ميبره رييسش وقتي فلاسكو ميبينه ميگه ببينم چي تو اون فلاسكت داري؟ ميگه اقاي رييس 2 تا الاسكا دارم با 3 تا فنجون قهوه!


نويسنده : ali


جک

غضنفر نميتوانند با 110 تماس بگيرند .چون كليد 11 رو روي تلفن پيدا نميكنند!


نويسنده : ali


جک

كرده تو كردستان پونزده نفرو مي‌كشه، تو دادگاه به حداكثر مجازات محكوم ميشه. مي‌گيرن شلوارشو درميارن،‌ پاش استرچ مي‌كنند!


نويسنده : ali


جک

ركه از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!


نويسنده : ali


جک

تركه مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان مياد!


نويسنده : ali


جک

يك بار يك تركه ادعای پيامبری می كنه بهش می گن خوب اسم كتابت چيه می گه كتاب ندارم جزوه ميدم بنويسيد


نويسنده : ali