پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

 


نويسنده : ali


 به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

 

نويسنده : ali


 شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره


نويسنده : ali


 ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم


نويسنده : ali


جک

یه روز به غضنفر میگن شما در روز چقدر نون می خورین ؟

میگه : صبح دوتا لواش

ظهر یه تافتون

بعد از ظهر چهارتا سنگک

شب هم سه‌تا باگت !

به غضنفر میگن پس نون بربری چی ؟

میگه پس فکر کردی اینا رو لای چی میذاریم می خوریم ؟

 


نويسنده : ali


جک

 شعری از غضنفر:شب بود

و خورشید به روشنی می درخشید

پیرمردی جوان ، یکه و تنها با خانواده اش

در سکوت گوش خراش شب قدم زنان نشسته بود !!!قهقهه


نويسنده : ali


جک

یه روز به غضنفر میگن شما در روز چقدر نون می خورین ؟

میگه : صبح دوتا لواش

ظهر یه تافتون

بعد از ظهر چهارتا سنگک

شب هم سه‌تا باگت !

به غضنفر میگن پس نون بربری چی ؟

میگه پس فکر کردی اینا رو لای چی میذاریم می خوریم ؟

 


نويسنده : ali


جک

یه بار هم سر کلاس خوابم برده بود، استاد اومد بالا سرم گفت خواب بودی؟ منم هول شدم گفتم نه استاد دراز کشیده بودم!


نويسنده : ali


جک

حیف نون تو ماشینش آهنگ عربی گذاشته بود با صدای بلند. بهش گیر می دن می گه: ای بابا! نمی ذارید تو این ماه محرم یه قرآن شاد گوش بدیم!


نويسنده : ali


جک
از حیف نون می پرسن: نظرت راجع به مار چیه؟

 

 

 

می گه: حیوون خیلی خوبیه! اما حیف که همش دُمه!!

 

 


نويسنده : ali


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد